یک تمنّای فراموش شده
﴿ اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقیم ﴾
یک تمنّای فراموش شده
و ما هر روز زندگی را با چندین هدف و مقصود آغاز میکنیم. از همان لحظهای که خواب را بدرود میگوییم، در پی آنیم که چگونه به جزء جزء آمال و آرزوهای خود در زندگی مادی دستیابیم. هر راهی را میآزماییم تا دریابیم که کدامین راه، آسانتر و سریعتر ما را به هدف و مقصود میرساند؛ البته راه نزدیک برای رسیدن به دنیای فراختر، به آسانی به چنگ نمیآید و گاهی ما انسانها در پی این فراز و نشیب، عمرمان را بر سر شناخت راه از چاه مینهیم و به دنیای فراخِ برجِ عاج نشینها نمیرسیم.
در زندگی ِمادی این گونه سعی و خطا در انتخاب راه شاید، کم ضرر باشد؛ اما انتخابِ راه در زندگی ِمعنوی به این نحو، هرگز عاقلانه نیست. آیا عاقلانه است که برای رسیدن به هدف خلقت، تمام راههای ممکن را بیازماییم؟ نه! اینگونه نیست. خداوند آن هنگام که هدفِ آفرینش را بندگی خود قرار داد، راه رسیدن به آن را نیز آفرید؛ پس چارهای نیست جز این که با خدا راز و نیاز کنیم و از او بپرسیم که چه راهی ما را به هدفِ خلقت نزدیک میکند؟
نماز، راهی است که خداوند ما را بدان امر نموده تا با او نیایش کنیم؛ او به کلاممان گوش فرا دهد و اجابتمان کند. در هر روز بیش از یک میلیارد مسلمان، ده بار در نماز خود این جمله را تکرار می کنند: ﴿ اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقیم ﴾[1]:﴿ ما را به راه راست هدایت کن.﴾
اما چرا این همه تشتّت در میان مسلمانان راه یافته؟ آیا همهی این راهها صراطهای مستقیماند؟ البته که نه! ما صراطهای مستقیم نداریم. راه «مستقیم» برای رسیدن به یک هدف ِمعلوم بیش از یکی نیست و هرکه غیر از این بگوید، نه از هندسه چیزی میداند و نه از دین؛ بگذریم.
درد این است:
از هم گسیختگی ملل اسلامی؛ تشتّت آرای مسلمانان؛ پراکندگی افکار و اعتقادات.
ما مسلمانان به جای اتّحاد و همدلی، به روی هم شمشیر میکشیم.
تا امروز، بسیاری دم از وحدت زدهاند؛ سرود یکپارچگی سر دادهاند؛
اما بیشتر این منادیانِ وحدت به بنبست خوردهاند.
چرا؟
زیرا قرآن را از یاد بردهاند و نماز را ضایع کردهاند.
نماز از صراط مستقیم میگوید که همهی مسلمانان باید بر سرِ آن جمع شوند
و قرآن از «حبل الله» میگوید که همه باید به آن چنگ زنند و متفرق نشوند.
﴿ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا.﴾[2]
پس رمز وحدت این است:
حبل الله (=ریسمان خداوند) و صراط مستقیم.
اما «صراط مستقیم» و «حبل الله» چیست؟
پیامبر و اهل بیت علیهمالسلام فرمودهاند:
« وَاللهِ نَحْنُ الصِّراطُ المُسْتَقیم.»[3]
آل محمد علیهمالسلام، آنهایند ریسمان خداوند که مردمان مأمورند به آن چنگ زنند و متفرق نشوند.[4]
آری! یگانه راه وحدتِ مسلمانان، چنگ زدن به دامان اهل بیت پیامبر علیهمالسلام است.
و ﴿ اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقیم ﴾ درخواست این وحدت از خدای یگانه است.
پس چرا دعای این خیلِ مسلمان در نماز مستجاب نمیشود؟
چرا به صراط مستقیم راه نمییابند؟
شاید فراموش کردهاند که ﴿ اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقیم ﴾ یک جملهی خبری نیست؛
این آیه یک دعاست؛ یک تمناست.
و تو خود بنگر، از میان این انبوه مسلمان، کدام یک هر روز ده بار در نماز با التماس از خدا میخواهد که او را به راه مستقیم درآورد و خدا او را اجابت نمیکند؟!
آری! اگر ما عظمتِ «صراطِ مستقیم» را درک کنیم، خواهیم دانست که چرا دست نشاندههای شیطان بر قلبها- و نه فقط زبانها- قفل زدهاند تا که شاید، قلب انسانها از تمنای ﴿ اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقیم ﴾ منصرف شود؛
چرا که این راه، همان راه آدم و نوح است؛
همان راه خلیل و موسی و عیسی و راه خاتم پیامبران علیهمالسلام است.[5]
آری! این امیرمؤمنان علی علیهالسلام است که صراط مستقیم خوانده شده،[6]
و امروز این راه ِمستقیم همان حجت زمان، حضرت مهدی علیهالسلام است.
اکنون، هر روز که به نماز میایستیم، از سورهی حمد، عِطر حضرت مهدی علیهالسلام به مشاممان میرسد
و کلمهی صراط مستقیم، آن امامِ غایب از نظر را بر ما تداعی میکند؛ پس بیایید اندکی درنگ کنیم و این بار و هر بارِ دیگر که به نماز میایستیم،
از عمق جان بخوانیم و بخواهیم که نه، تمنّا کنیم: ﴿ اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقیم ﴾ و در هنگام این تمنّا خوب به یاد داشته باشیم که صراط مستقیم همان امام زمان علیهالسلام و تنها راه رستگاری است.
ثبت دیدگاه